دمشق و حلب نیز که تا پیش از این، روزگار را به آرامی و دور از تنش سپری میکردند، حالا با انفجارهایی که دهها کشته و زخمی به جای گذاشتند به خود آمدهاند.
تقریباً 11 ماهی میشود که سوریه روی آرامش به خود ندیده است. حما، حمص، دیرالزور، ادلب و مناطقی دیگر از این کشور صحنه اعتراضهای ساکنان و البته برخوردهای نظامی میان ارتش و گروههای مسلح بوده است. دمشق و حلب نیز که تا پیش از این، روزگار را به آرامی و دور از تنش سپری میکردند، حالا با انفجارهایی که دهها کشته و زخمی به جای گذاشتند به خود آمدهاند.
در این مدت نه مخالفان توانستهاند از اعتراضهای خود طرفی ببندند و نه دولت بشار اسد توفیق کنترل اوضاع و خاموش کردن مخالفتها را یافته است. به همین خاطر «بنبست سیاسی» در سوریه، ترجیعبند بسیاری از تحلیلها در مورد این کشور است. با وجود این اما مسعود اسداللهی کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که اسد موفق شده بحران اصلی را پشت سر گذارد، اگر چه هنوز خطراتی جدی متوجه حکومت اوست.
- آقای دکتر میتوان آخرین تحولات سوریه را اینگونه جمعبندی کرد که سخنرانی بشار اسد که به اعتقاد بسیاری با سخنرانیهای سابق او متفاوت و نشان از نوعی اعتمادبهنفس داشت با دستور عفو عمومی و همچنین اجازه ورود برخی خبرنگاران خارجی همراه شد. به نظر شما این موضعگیریها با یکدیگر تناقض ندارند؟
صدور دستور عفو عمومی از جانب بشار اسد را باید در راستای همان تحلیلی دانست که نظام سیاسی مستقر در سوریه از اوضاع و تحولات این کشور دارد؛ به این معنا که شخص بشار اسد معتقد است نقطه اوج بحران را پشت سر گذاشته و حوادث و ناآرامیهایی که در چند نقطه از این کشور در جریان است پسلرزههایی هستند که رو به آرامش دارند. طبیعتاً این دست وقایع نوعی از اطمینان خاطر را برای نظام سوریه به همراه دارد.
به همین خاطر بشار اسد در چنین شرایطی از آزادی برخی زندانیان سیاسی احساس خطر نمیکند. با گذشت چندین ماه از ناآرامیها در سوریه هنوز نیمی از مردم این کشور از نظام سیاسی مستقر در دمشق حمایت میکنند و همین نیز اسد را در موضع قدرت نگاه داشته است.
- با این همه امیر قطر مداخله ارتشهای عربی در اوضاع سوریه را درخواست کرده است. این نخستین درخواست رسمی دراینباره به شمار میرود و بخشی از مخالفان داخلی هم بهتازگی تقاضای مداخله خارجی را دارند. تحلیل شما از موضع اخیر قطریها و بخشی از مخالفان اسد چیست؟
اتفاقاً درخواست اخیر قطریها را نیز باید در راستای پاسخ پرسش قبلی دانست. چرا که کشورهایی چون قطر و عربستان در کنار برخی دیگر از شرکای غربی خود در ابتدا تصور میکردند که نظام سوریه با یک انقلاب مردمی گسترده روبهرو خواهد شد و بهسرعت سرنگون میشود.
روند اتفاقات اما برخلاف این تصور پیش رفت و حالا همگی آنها متوجه شدهاند که وضعیت سوریه متفاوت از دیگر کشورهای عربی است. آنها هماکنون به این ارزیابی رسیدهاند که چه مخالفان خارجی و چه مخالفان داخلی توان کافی برای سرنگونی بشار اسد را ندارند. بنابراین وقتی به درک این موضوع رسیدهاند که تغییر سیاسی توسط معترضان داخلی غیرممکن است بحث مداخله خارجی را پیش کشیدهاند.
این درخواستها به نوعی تأیید تحلیل نظام اسد از وقایع داخلی این کشور مبنی بر گذر از نقطه اوج بحران است. مخالفان داخلی نیز اگر با پشتوانه مردمی روبهرو بودند و میتوانستند نظام را فلج کنند هیچگاه درخواست مداخله خارجی را مطرح نمیکردند. به دیگر سخن درخواست مداخله خارجی از سوی نیروهای داخلی به نوعی اعتراف به این موضوع است که آنها نتوانستهاند موافقت قاطبه مردم را با خود همراه کنند.
- اما هم کشورهای خارجی و هم مخالفان معتقدند دلیل آنها برای مداخله در سوریه به علت سرکوبی است که از سوی نظام اسد به عمل میآید...
ببینید این کشورها ابتدا در اتحادیه عرب بحث تحریمها را پیش کشیدند و این شرایط را گذاردند که ناظران اتحادیه وارد سوریه شوند و اوضاع را از نزدیک زیر نظر بگیرند و گزارش دهند. اما آنچه ناظران گفتهاند اگر چه به سود نظام اسد نبوده اما دیدگاههای مخالفان را نیز تأیید نکرده است و به طور تلویحی اعتراف کردند آنچه که در سوریه میگذرد خلاف آن چیزی است که بازتاب داده میشود. یعنی بیشتر نیروهای مسلحاند که در ناآرامی اوضاع سوریه دخالت دارند.
حالا که تیر مخالفان از اعزام ناظران خارجی به سنگ خورده است بحث دخالت ارتشهای عربی را مطرح کرده اند. ناگفته نماند که این درخواست به شدت مضحک است؛ چرا که باید پرسید که در این شرایط کدام یک از ارتشهای عربی توانایی مداخله در اوضاع سوریه را دارد؟ بزرگترین ارتش عربی، ارتش مصر است که این روزها گرفتار شرایطی است که همه شاهد آن هستیم.
ارتشهای لیبی و یمن نیز که با انقلابهایی که در کشورهایشان به پیروزی رسیده است حرفی برای گفتن ندارند چرا که ساختار ارتش از هم پاشیده است. ارتش عربستان نیز همین وضعیت را دارد.
این ارتش که قادر نبود در قضیه حمله صدام به کویت یا برنامه حمله عراق به عربستان که روزگاری صدام آن را در سر میپروراند واکنشی نشان دهد چهگونه میتواند عازم سوریه شود و در برابر ارتش سوریه بیایستد؟ در نهایت همه این کشورها به دنبال آن هستند که موضوع سوریه را به شورای امنیت بکشانند و از آن طریق مداخله ناتو را سازمان دهی کنند. هم مخالفان و هم دولتمردان عرب مخالف سوریه، خود بهتر از هر کسی میدانند که دخالت ارتشهای عربی در سوریه تا چه اندازه غیرممکن است.
- شما فکر میکنید این کشورها تا چه اندازه در طرح موضوع سوریه در شورای امنیت موفق خواهند بود خاصه در اوضاعی که مسکو تاکنون دست از پشتیبانی از دمشق برنداشته است؟
البته باید گفت تاکنون کشورهای عضو «بریکس» یعنی روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی بهشدت مخالف هرگونه قطعنامه برای دخالت نظامی در سوریه هستند و به همین خاطر درحالحاضر امکان طرح موضوع سوریه در شورای امنیت و کسب مجوز برای مداخله خارجی وجود ندارد، اما دولتهای مخالف اسد امیدوارند با کشاندن موضوع سوریه در شورای امنیت، وجود مناطق پرواز ممنوع را به عنوان مقدمهای برای دخالت نظامی به تصویب رسانند یا آن که تحریمهای بینالمللی را پیش برند.
چرا که تحریمهای اتحادیه عرب صرفا کشورهای عربی و آن هم نه همه آنها را شامل میشود. برای مثال اردن اعلام کرده است که این تحریمها را اجرا نخواهد کرد. این دست اقدامات این مهم را نشانه گرفتهاند که فشار روانی و سیاسی به روسیه، چین و دیگر دولتهای عضو بریکس را افزایش دهند و طی 6 ماه تا 1 سال آینده آن را به نتیجه رسانند. البته اگر موضوع سوریه در شورای امنیت هم مطرح شود به این معنا نخواهد بود که سرنوشت لیبی تکرار شود.
با این همه باید توجه داشت که بحران سوریه بحرانی طولانی خواهد بود و البته سرنوشت آن به این موضوع بستگی دارد که نظام سوریه بتواند مدیریت عاقلانه و مدبرانهای داشته باشد، یعنی در عین آن که مشغول مبارزه با گروههای مسلح است بتواند از پس اصلاحات سیاسی موثر نیز برآید. قطعاً اگر اسد بتواند اصلاحات را به نحو موفقی پیش برد زمینه مداخله خارجی نیز از میان خواهد رفت.
*تحلیلگر مسائل خاور میانه
همشهری ماه